×

×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸ شوال ۱۴۴۵
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره
  • آرزوی رخصت...!
  • ضروری‌تر از خود، تابناک‌تر از خورشید
  • اما اگر چنین باشد وای از دل علی…!!!
  • بهار با خرمگس
  • بهار بی فاطمه
  • جنگ کور باورها یا پهلوانی مردانه عقلها؟!
  • اول جان کندن علی
  • فریادهای مشعل
  • آشتی با خرد، آشتی با همه‌ی خوبی‌هاست
  • یاد او، تحفه‌ی مور
  • تولدی مبارک!
  • پر بگشاییم (یا افق‌های دور دست شهر آرمانی)
  • شکفتن کعبه
  • زینب!
  • تنگ غروب جمعه
  • دلی که به دلش راه داشت!
  • فریادی با سر برافراشته!
  • تشريفات جشن صلح جهانی
  • اگر امام زمان ما را بفروشد!
  • به هوش باشیم! میزان اعمال قیامت، علی است!
  • غروب حسرت انگیز!
  • کوزه به دستانیم تشنه لب
  • سلام روستایی
  • شرمنده
  • چرا ما هنوز زنده‌ایم؟!
  • یک نفر هست که…
  • صبر کمر شکن
  • برای این که دوستت دارم
  • چرا برای خودم دعا کنم؟
  • شاید بپذیری
  • تو منو تسلیم کن
  • وداع اسرار آمیز فاطمه زهرا سلام الله علیها
  • کجایی ای بهار؟!
  • سنگ تمام
  • وقتی خدا گم می‌شود
  • تبسم یتیم
  • خدای صبر
  • صدها سال تاوان غصب خلافت
  • یا علی! ای کیمیا!
  • علی رفت، اما…
  • آینه شو! آینه‌ی آینه!
  • خاکی کردن انسان
  • آسمانی زیستن خاکیان
  • بیایید عقلانیت را زنده کنیم
  • ای عقل…!
  • در آرزوی سفر
  • بسم الله گویان پرواز کنم
  • بار الها! بنده‌ات را دریاب!
  • پیشکش به خواهر روز میلاد امام رضا علیه السلام
  • حسرت سیرت و صورت
  • دریدن حجاب غفلت
  • طریق نجات
  • سلام بر تو در زمان طاعت و گناه
  • سلام بر تو در زمان حیات و ممات
  • سلام و صلوات در هم
  • خداوندا یک گناهم بس است
  • ای کاش زیارت احیاء ما هم زیارت اموات می‌شد
  • غم زینب با قلب مولا چها که نمی‌کند!
  • بغضی که در تولدش ترکید
  • خوشا به حال آنان که در شب قدر، قدر مولایشان را می‌دانند!
  • تلخی زهر نفاق در کام پیامبر رحمت
  • ساحل امید ناامیدان
  • افتخار من، امام من
  • تو فقط آینه باش
  • در پس زمستان غیبت تمامی شکوفه‌ها صف کشیده‌اند
  • ظهور
  • در تب و تاب علی
  • یاری
  • امام زمان ع را بشناسیم تا که شاید…!
  • رحمت هوش‌ربا
  • پدر قدر ناشناخته
  • پذیرایی ویژه امام رضا علیه السلام
  • نجواهای شاعرانه یک مسیحی با امام حسین علیه السلام
  • اگر می‌خواهی خدمت امام زمان برسی!
  • گذرِ عمر…
  • يٰا أَبٰانَا اِسْتَغْفِرْ لَنٰا…
  • قلّه‌ی ایثار!
  • خوشا آن غم!
  • دنیای غریب با مردمانی غریب‌تر!
  • در اربعین خود واقعی‌ام را شناختم
  • بدونی یکی بدون هیچ چشم داشتی به یادت هست
  • هشدار شایسته وبایسته
  • امان از دلِ حیران
  • آثار دل شکسته امام زمان علیه السلام
  •  
    پیشکش به خواهر روز میلاد امام رضا علیه السلام

    روز میلاد امام رضا علیه السلام است و ما هم سایه نشین خواهرش کریمه اهل بیت.

    به اقتضای ادب روانه حرمش شدم.

    خب عرض و سلام و زیارت و…، این که کار و برنامه هر زیارتی بوده و هست.

    اما امروز عید است، آن هم میلاد عزیز دل خواهر، آن هم خواهری همچون فاطمه معصومه!

    رسم بوده که روز عید وقتی خدمت بزرگان بار می‌یافتند پیشکشی، هدیه‌ای، چیزی تقدیم می‌کردند، دست خالی که خوب نیست.

    هر چه فکر کردم چه پیشکش کنم، دیدم دستم خالی خالی است، حالا رو سیاهی‌ها بماند.

    یادم آمد از نوروزی که خلیفه عباسی به اجبار موسی کاظم سلام الله علیه را برای شادباش عید نشاند. همه آمدند از لشگری و کشوری و…، هر کسی هم فراخور مقامش پیشکشی و…

    تا این که پیرمردی شیعه از راه رسید.

    او هم دستش خالی بود.

    رخصت طلبید و چند شعر در مصیبت امام حسین خواند به عنوان پیشکش.

    حالا بماند که نوروز است و این دارد مصیبت می‌خواند و مجلس سرور اجباری را به مجلس عزا تبدیل می‌کند و…، این بماند.

    حضرت در آخر کار تمامی پیشکش‌ها را یک جا به پیرمرد داد به جای صله شعرش!

     

    ای فاطمه معصومه، ای بانوی بزرگوار!

    چند روز قبل میلاد شما بود.

    نقل کرده‌اند که هنگام نزول شما به قم، مردم قم به استقبالتان آمدند و…

    هنوز به قم نرسیده بودید که قمی‌ها هدایا و پیشکش‌هایشان را تقدیم‌تان کردند. برای جمع آوری هدایا گاری آوردند، تا هدایا را با آن حمل کنند، در آخر پیشکش‌ها سه تا گاری شد.

    طولی نکشید که افتخار قم، از قم پر کشید و شما رحلت کردید.

    این هدایا مانده بوده، قمی‌ها آنها را میان فقرا تقسیم کردند، سه ماه طول کشید تا هدایا تمام شد.

    ای بانوی بزرگوار!

    عمه‌جانتان هم سفر رفت! سفر کوفه و شام!

    پیشکش‌ها آوردند و…

    سنگ بود، زخم زبان بود، تمسخر بود، با سر بریده رقصیدن بود و…

    این پیشکش‌ها آن چنان زیاد بود که هنوز هم میان شیعیان شما تقسیم می‌کنند و تمام نمی‌شود.

    هنوز که هنوز است پیشکش‌های شامیان به هر شیعه‌ای می‌رسد.

    اگر هدایای شما سه ماه طول کشید تا تمام شد، اما پیشکش‌های شامیان به زینت کبرا فکر نکنم تا قیامت هم که پخش کنند تمام بشود!

    این هم پیشکش من به بارگاه بانوی بزرگ آل محمد در روز میلاد برادرش علی بن موسی الرضا!!!

    نویسنده: محسن نشر: ۱۳۹۵/۰۵/۲۴-۹:۱۰:۴۵ بازدید: 3465
    • نظر شما
    • نظر خوانندگان
    تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است